نذر فرج

عجیبه که بی تو هنوز زنده ایم،عجیبه که بی تو نفس می کشیم...
  • خانه 

واجب فراموش شده!!!

23 مرداد 1401 توسط خادم المهدی

جلسه_اول

??جایگاه امر به معروف و نهی از منکر از نگاه عقل?

 

⚠️خطرناک ترین آسیبی که با ترک امر به معروف توی جامعه ی اسلامی رخ میده:

1⃣ گناه از گناه بودن می افته و عادی میشه

2⃣ وقتی عادی شد ، به تدریج ارزش میشه!!

ضرب المثل هایی که در ذهن مردم امر به معروف را تاکید می کند???

✅سکوت? نشانه ی رضایت است. (وقتی دیدی گناهی انجام میشه و کاری نکنی نشون میده که از انجامش راضی هستی)

✅چو می بینی? که نابینا?‍♀و چاه? است ، اگر خاموش? بنشینی گناه❌ است.

✅تخم مرغ?دزد شتر?دزد میشه.

✅دست پیش بگیر☝️ اگه دست پیش نگیری پس می افتی❗️(امر به معروف یعنی دست پیش گرفتن)

ضرب المثل هایی که اشتباه هستن???

❌ عیسی به دین خود، موسی به دین خود!     

مگه دین پیامبرا با هم فرق داشته؟?

این دین اومده که به تدریج کامل بشه، حرفِ همشونم یکیه?

❌ منو در قبر شما نمی ذارن?‍♀

بله، هر کی رو تو قبر خودش میذارن.

ولی حواسمون باشه تو قبرِ خودمون باید حساب و کتابِ اعمالِ واجبمون رو پس بدیم‼️

لیست رو میارن میذارن جلومون، نمازمون، روزَمون، امر به معروفمون، نهی از منکرمون!

کسی که میگه منو تو قبرِ تو نمی ذارن، جوابش رو بده بزرگوار

بگو: بله منو تو قبر خودم میذارن?

منم واسه قبر خودم دارم امر به معروف می کنم اصن به قبر شما کار ندارم!

به برزخ و قیامتِ شما کار ندارم

من واسه قبر و قیامت و برزخ خودم باید امر به معروف کنم☺️

❌من جهنم خودمو میرم، تو بهشت خودتو برو!?‍♀

آقا منم اگه امر به معروف نکنم جهنمی می شم?

من واسه انجام واجبِ خودم دارم به تو تذکر میدم?

به قبرِ تو کاری ندارم، برای قبرِ خودمه، روشن شد؟

❌ هر کسی کار خودش، بارِ خودش، آتیش به انبار خودش!

یعنی اَنباریِ ما آتیش?گرفت، اگه همسایمون زنگ نزنه مثالً آتش نشانی نیاد و خاموش نکنه،

به انباریِ او سرایت نمی کنه؟؟?

مردم به هم وصل⛓ نیستن؟ جامعه روی همدیگه تاثیر ندارن؟

این ضرب المثل های غلط رو حواسمون باشه!

❌خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!

میگه به دیگرانم کاری نداشته باش، خودتم برو همرنگ جماعت شو?

نگاه کنیم دشمن ما چی رو هدف می گیره??همون مهم تره▶️

دشمن کدام واجب را بیشتر مورد حمله قرار داده؟?

امر به معروف یعنی:

 مسئولیت پذیر بودن?

برادری رو در حق دیگران ادا کردن?

دلسوزی نسبت به دیگران?

محبت داشتن نسبت به دیگران♥️

نجات دادن کسی که داره غرق میشه?

??همه ی ما برای اصلاح جامعه سهمی داریم.

?جامعه تمایل به بی نظمی داره. برای منظم تر شدن باید انرژی مصرف کرد.

?ناپلئون: دنیا رو به زوال، فساد و تباهی می رود . نه به خاطر خطای خطاکاران، بلکه به خاطر سکوت درستکاران!

 

ادامه دارد…

 نظر دهید »

معجزه قرآن درمان تمام مشکلات است..راه را اشتباه نریم!!!

23 مرداد 1401 توسط خادم المهدی

چکار کنیم سحر و جادو در زندگی ما وارد نشه؟

چکار کنیم آرامش درزندگی وارد بشه؟ 

چکار کنیم جنگ و دعوا همیشه از زندگی بره و شادی باشه؟

 نظر دهید »

همراه با کاروان از مدینه تا شام...

22 مرداد 1401 توسط خادم المهدی

❣﷽❣

 

قسمت ۱۱

 

يزيد در قصر خود در شام نشسته و همه مشاوران را گرد خود جمع كرده است و به آنها چنين سخن مى گويد: “به راستى، ما براى مقابله با حسين چه كنيم؟ آيا او را در مكّه به قتل برسانيم؟ در مكّه حتّى حيوانات هم، در امن و امان هستند. اگر ما حسين را در آن شهر به قتل برسانيم، همه دنياى اسلام شورش خواهند كرد. آن وقت ديگر آبرويى براى ما نخواهد ماند". 

همه در فكر هستند كه چه كنند. حمله به حسين در مكّه، براى حكومت يزيد بسيار خطرناك است و مى تواند پايه هاى حكومت او را به لرزه در آورد. 

مشكل يزيد اين است كه اكنون، مكّه در تصرّف امام حسين(علیه السلام) است. ايام حج هم نزديك است و همه حاجيان براى طواف خانه خدا به مكّه مى روند. 

مشاوران يزيد مى گويند: “ما نمى توانيم لشكرى به مكّه بفرستيم و با حسين به صورت آشكارا بجنگيم". 

يزيد سخت آشفته است. بر سر اطرافيان خود فرياد مى زند: “من اين همه پول به شما مى دهم تا در اين مواقع حسّاس، فكرى به حال من بكنيد. زود باشيد! نقشه اى براى خاموش كردن نهضت حسين بكشيد". 

همه به فكر فرو مى روند. برنامه هاى امام حسين(علیه السلام) آن قدر حساب شده و دقيق است كه راهى براى يزيد باقى نگذاشته است. 

يكى از اطرافيان مى گويد: “من راه حل را يافتم. من راه حل بسيار خوبى پيدا كردم". او طرح خود را مى گويد، همه با دقّت گوش مى دهند و در نهايت، اين طرح مورد تأييد همه قرار مى گيرد و يزيد هم بسيار خوشحال مى شود. 

طرحى بسيار دقيق و حساب شده كه داراى پنج مرحله است: 

1. ابتدا اميرى شجاع و نترس را به مكّه اعزام مى كنيم و از او مى خواهيم كه هرگز با حسين درگير نشود. 

2. لشكرى بزرگ و مجهّز همراه او به مكّه اعزام مى كنيم. 

3. سى نفر از هواداران بنى اُميّه را انتخاب نموده و آنها را به مكّه مى فرستيم. آنها بايد در زير لباس هاى خود شمشير داشته باشند. 

4. در هنگام طواف خانه خدا، حسين مورد حمله قرار مى گيرد و از آن جهت كه همراه داشتن اسلحه در هنگام طواف بر همه حرام است، پس ياران حسين قدرت دفاع از او را نخواهند داشت. 

5 . بعد از كشته شدن حسين، براى جلوگيرى از شورش مردم، آن سى هوادار بنى اُميّه به وسيله نيروهاى امير مكّه دستگير شده و همگى اعدام مى شوند تا مردم تصوّر كنند كه حسين، به وسيله عدّه اى از اعراب كشته شده است و حكومت يزيد نيز، هيچ دخالتى در اين ماجرا نداشته و حتّى قاتلان حسين را نيز، اعدام كرده است.73 

واقعاً كه اين طرح، يك طرح زيركانه و دقيق است، امّا آيا يزيد موفق به اجراى همه مراحل آن خواهد شد؟ با من همراه باشيد. 

* * * 

روزهاى اوّل ماه ذى الحجّه است و مردم بسيارى براى انجام مراسم حج به مكّه آمده اند.

نامه مسلم به مكّه مى رسد و امام آن را مى خواند. آيا امام به سوى كوفه خواهد رفت؟ روزهاى انجام حج نزديك است. امام مى خواهد اعمال حج را انجام دهد.

حج يك اجتماع عظيم اسلامى است و امام مى تواند از اين فرصت به خوبى استفاده كند. از تمام دنياى اسلام به اين شهر آمده اند و هر حاجى مى تواند پس از بازگشت به وطن خود، يك مبلّغ خوب براى قيام امام باشد. 

در حال حاضر مكّه هم بدون امير است و زمينه براى هرگونه فعاليّت ياران امام فراهم است. 

در شام جاسوس ها خبر بيعت مردم كوفه با امام حسين(علیه السلام) را به يزيد داده اند.  

قلب كشور عراق در كوفه مى تپد و اگر امام بتواند آنجا را تصرّف كند به آسانى بر بخش عظيمى از دنياى اسلام تسلّط مى يابد. اگر امام حسين(علیه السلام) به كوفه برسد، گروه بى شمارى از شيعيان دور او جمع خواهند شد.

 

ادامه_دارد…

 نظر دهید »

همراه با کاروان از مدینه تا شام...

22 مرداد 1401 توسط خادم المهدی

❣﷽❣

 

قسمت ۱۰

 

امام وضو مى گيرد و از خانه خارج مى شود. بيا ما هم همراه آن حضرت برويم؟ 

امام به سوى “مسجد الحرام” مى رود.

 همه ياران، همراه آن حضرت مى روند. نگاه كن! امام كنار درِ خانه خدا به نماز مى ايستد و بعد از نماز، دست هاى خود را به سوى آسمان مى برد و چنين مى گويد: “خدايا، آن چه خير و صلاح مسلمانان است براى ما مقدّر فرما".64 

سپس قلم و كاغذى مى طلبد و براى مردم كوفه نامه اى مى نويسد. 

اكنون امام مى گويد: “بگوييد پسر عمويم، مسلم بن عقيل بيايد". 

آيا مسلم بن عقيل را مى شناسى؟ او پسر عموى امام حسين(علیه السلام) است. مسلم، شخصى شجاع، قوّى و آگاه است و براى همين، امام حسين(علیه السلام) او را براى مأموريّتى مهم انتخاب كرده است.65 

امام به بزرگان كوفه رو مى كند و به آنها مى فرمايد: “من تصميم گرفته ام مسلم را به عنوان نماينده خود به شهر شما بفرستم و از او خواسته ام تا اوضاع آنجا را براى من گزارش كند. وقتى گزارش مسلم به من برسد به سوى كوفه حركت خواهم كرد".  

بزرگان كوفه بسيار خوشحال مى شوند و به همديگر تبريك مى گويند. آنها يقين دارند كه مسلم با استقبال باشكوه مردم روبرو خواهد شد و بهترين گزارش ها را براى امام حسين(علیه السلام) خواهد نوشت. 

همسفرم! آيا دوست دارى نامه اى را كه امام براى مردم كوفه نوشت برايت نقل كنم: “بسم اللَّه الرَّحمـن الرَّحيم; از حسين به مردم كوفه: من نامه هاى شما را خواندم و دانستم كه مشتاق آمدن من هستيد. براى همين، پسر عمويم مسلم را نزد شما مى فرستم تا اوضاع شهر شما را بررسى كند. هرگاه او به من خبر دهد، به سوى شما خواهم آمد".66 

امام، مسلم را در آغوش مى گيرد. صداى گريه امام بلند مى شود. مسلم نيز اشك مى ريزد. راز اين گريه چيست؟ سفر عشق براى مسلم آغاز شده است.67 

امام نامه را به دست او مى دهد و دستانش را مى فشارد و مى فرمايد: “به كوفه رهسپار شو و ببين اوضاع مردم شهر چگونه است. اگر آن گونه بودند كه در نامه ها نوشته اند، به من خبر بده تا به سوى تو بيايم و در غير اين صورت، هر چه سريع تر به مكّه باز گرد".68 

او نامه را مى گيرد و بر چشم مى گذارد و آخرين نگاه را به امام خويش مى نمايد و بعد از وداع با همسر و فرزندانش، به سوى كوفه حركت مى كند.69 

مسلم براى امنيّت بيشتر، تنها و از راه هاى فرعى به سوى كوفه مى رود. چرا كه اگر او با گروهى از دوستان خود به اين سفر برود، ممكن است گرفتار مأموران يزيد شود. 

آن صد و پنجاه نفرى كه از كوفه آمده بودند، در مكّه مى مانند تا هم اعمال حج را انجام دهند و هم به همراه امام حسين(علیه السلام) به كوفه باز گردند. آنها مى خواهند امام با احترام خاصّى به سوى كوفه برود. 

امروز، پانزدهم ماه رمضان است كه مسلم به سوى كوفه مى رود… 

او راه مكّه تا كوفه را مدّت بيست روز طى مى كند و روز پنجم شوّال به كوفه مى رسد. 

مردم كوفه به استقبال مسلم آمده و گروه گروه با او بيعت مى كنند. 

آيا مى دانيد چند نفر با مسلم بيعت كرده اند؟ هجده هزار نفر، چه شرايطى از اين بهتر!70 

صبح روز دهم ذى القعده، مسلم قلم در دست مى گيرد. او در اين سى و پنج روز به بررسى اوضاع كوفه پرداخته است و شرايط را براى حضور امام مناسب مى بيند. 

مسلم مى داند كه امام حسين(علیه السلام)، در مكّه منتظر رسيدن نامه اوست و بايد نتيجه بررسى اوضاع كوفه را به امام خبر بدهد. پس نتيجه بررسى هاى يك ماهه خود را گزارش مى دهد و اين نامه را براى امام مى نويسد: “هجده هزار نفر با من بيعت كرده اند. هنگامى كه نامه من به دست شما رسيد، هر چه زودتر به سوى كوفه بشتابيد".71 

مسلم، اين نامه را به يكى از ياران خود مى دهد و از او مى خواهد كه هر چه سريع تر اين نامه مهمّ را به امام برساند. 

فرستاده مسلم با شتاب به سوى مكّه مى تازد تا نامه را به موقع به امام برساند.72 

 

ادامه_دارد…

 نظر دهید »

همراه با کاروان از مدینه تا شام...

22 مرداد 1401 توسط خادم المهدی

❣﷽❣

قسمت ۹

 

خبر مى رسد كه قلب همه مردم با امام حسين(علیه السلام) است و آنها هر صبح و شام خدمت آن حضرت مى رسند.57 

ترس و وحشت تمام وجود امير مكّه را فرا مى گيرد. اگر آن حضرت فقط يك اشاره به مردم كند، آنها اطاعت مى كنند. او با خودش فكر مى كند كه خوب است قبل از اينكه مردم، مرا از شهر بيرون كنند، خودم فرار كنم. 

او مى داند كه لحظه به لحظه، بر تعداد هواداران امام حسين(علیه السلام) افزوده مى شود. پس چه بهتر كه جان خود را نجات دهد. اگر مردم شورش كنند، اوّل سراغ نماينده يزيد مى آيند كه امير مكّه است. 

امير مكّه سرانجام تصميم مى گيرد شبانه از مكّه فرار كند. خبر در همه جا مى پيچد كه امير مكّه فرار كرده است. همه جا جشن و سرور است. همه خوشحال هستند و اين را يك موفقيّت بزرگ براى نهضت امام حسين(علیه السلام) مى دانند.58 

مى خواهى من وتو هم در اين جشن شركت كنيم؟ آيا موافق هستى كمى شيرينى بگيريم و در ميان دوستان خود تقسيم كنيم؟ 

* * * 

اكنون مكّه، يك امير دارد آن هم امام حسين(علیه السلام) است. 

امام براى قيام عليه يزيد، به مكّه آمده است. افرادى كه براى انجام عمره به مكّه آمده اند، وقتى به شهر خود باز مى گردند اين خبر را به همشهريان خود مى رسانند. 

خبر در همه جاى جهان اسلام مى پيچد. عده زيادى از آزادانديشان خود را به مكّه مى رسانند. حلقه ياران روز به روز گسترده تر مى شود. 

مردم كوفه با شنيدن اين خبر خوشحال مى شوند. آنها كه زير ستم بنى اُميّه، كمر خم كرده بودند، اكنون به رهايى از اين همه ظلم و ستم مى انديشند. 

مردم كوفه، كينه اى سخت از حكومت بنى اُميّه به دل دارند. به همين دليل با شنيدن خبر قيام امام حسين(علیه السلام)، فرصت را غنيمت شمرده و تصميم مى گيرند تا امام را به شهر خود دعوت كنند. 

آنها صد و پنجاه نفر از بزرگان خود را همراه با نامه هاى بسيارى به سوى مكّه مى فرستند، تا امام حسين(علیه السلام) را به شهر خود دعوت كنند.59 

آيا موافقى با هم به خانه امام حسين(علیه السلام) سرى بزنيم. 

اين جا چقدر شلوغ است. حتماً بزرگان كوفه خدمت امام هستند. آنجا را نگاه كن! چقدر نامه روى هم جمع شده است. موافقى آنها را با هم بشماريم؟ 

خسته نباشى، خواننده عزيزم! دوازده هزار نامه!!60 

اينها، نامه هاى مردم كوفه است. 

در يكى از نامه ها نوشته شده است: “اى حسين! ما جان خود را در راه تو فدا مى كنيم. به سوى ما بيا، ما همه، سرباز تو هستيم".61 

در نامه ديگر آمده است: “اى حسين! باغ هاى ما سرسبز است. بشتاب كه همه ما در انتظار تو هستيم. در شهر ما لشكرى صد هزار نفرى خواهى يافت كه براى يارى تو سر از پا نمى شناسند. ديگر كسى در كوفه به نماز جمعه نمى رود. همه ما منتظر تو هستيم تا به تو اقتدا كنيم".62 

آيا مى دانى در آخرين نامه اى كه به امام رسيده، چه نوشته شده است: 

“اى حسين! همه مردم اين شهر، چشم انتظار شما هستند. آنها امامى جز شما ندارند، پس بشتابيد". 

امام حسين(علیه السلام) هنوز جواب اين نامه ها را نداده است. او در حال بررسى اين مسأله است. اين صد و پنجاه نفر خيلى اصرار مى كنند كه امام دعوت آنها را بپذيرد. 

آنها به امام مى گويند: “مردم كوفه شيعيان شما هستند. آنها مى خواهند شما را يارى كنند تا با يزيد بجنگيد و خليفه مسلمانان شويد".63 

امام در فكر است. نمى دانم به رفتن مى انديشد يا به ماندن؟ آيا در اين شرايط، باز بايد ترديد كرد؟ آيا مى توان به مردم كوفه اعتماد كرد؟ نگاه كن! امام از جا برمى خيزد. اى مولاى ما، به كجا مى روى؟

 

ادامه_دارد…

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 60
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

نذر فرج

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • بدون موضوع
  • بصیرت افزایی
  • بوی بهشت
    • اشک تقوا
    • بصیرت
    • تحلیل شهید مطهری از جهالت مردم در واقعه کربلا
    • تکرار کربلا
    • رجزخوانی حاج ابوذر
    • رجزخوانی حاج میثم
    • رجزخوانی حسین طاهری
    • شبهه عزاداری دهه اول محرم
    • عاشقانه های امام حسین
    • عاقبت بخیری فرزندان
    • فلسفه عزاداری
    • قیام کربلا
    • من ایرانم و تو عراقی...
    • نصرت امام
    • نماهنگ آقا نیا
    • نماهنگ حسین جان
    • چرا عاشورا؟
    • کشتی نجات
  • تربیت بنیادی
  • تفسیر
  • تقرب
    • اولین قدم به سمت خدا
    • راه حلی برای تفریح با خدا
  • حجاب
    • اقسام حجاب
    • حجاب در قرآن
    • کشف حجاب
  • خانواده
    • مدیریت در خانواده
    • همسرانه
  • درباره نصوح
  • سوالات ذهنی
  • سیاسی
    • امام خامنه ای
    • حمایت از مظلوم
    • حمایت فلسطین
    • سیدهاشم الحیدری
    • مهسا امینی
  • سیاسی
  • شبهات مجازی
  • شهیدانه
  • عاشقانه با امام زمان
  • فضای مجازی
  • معارف قرآنی
    • اقسام عفت در قرآن
    • امر به معروف و نهی از منکر
    • گناه کردن
  • نجاست سگ
  • هم نوا با قرآن
  • ویژه مباهله
  • ویژه مباهله
  • پوتین در ایران
  • چادرانه
  • کشف حجاب
  • گره گشا
  • گناهان زبان
    • آبروریزی
    • تهمت
    • مسخره کردن
  • یک جرعه معرفت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • Kashfehejab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس