نذر فرج

عجیبه که بی تو هنوز زنده ایم،عجیبه که بی تو نفس می کشیم...
  • خانه 

توبه می کنم...

04 شهریور 1401 توسط خادم المهدی

توبه می‌كنم…

از تمام روزهايى كه 

بدون فكر كردن به شما شب شد…

توبه می‌كنم…

از تمام نمازهايى كه 

بى ياد شما خوانده شد…

توبه می‌كنم…

از تمام حرم‌هايى كه 

بدون خواندن دعا بر فرج زيارت شد…

توبه می‌كنم…

از تمام كارهايى كه 

بى رضايت شما انجام شد…

توبه می‌كنم…

از با شما نبودن

از به فكر شما نبودن

از اين همه فاصله…

توبه می‌کنم پدر مهربانم…

 

▪️يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

 

 

 نظر دهید »

همراه با کاروان از مدینه تا شام...

02 شهریور 1401 توسط خادم المهدی

 

            ❣﷽❣

 

قسمت۲۷

 

اشك در چشمان اين پيرمرد حلقه زده است. آرى! او خوب مى داند كه در تاريخ، ديگراين صحنه تكرار نخواهد شد كه تمام حقيقت، اين گونه غريب بماند.

كاروان در بيابان هاى خشك و بى آب، به پيش مى رود. اين جا نه درختى هست و نه آبى! 

اكنون به سرزمين “بَيْضه” مى رسيم.142

 كاروان در محاصره هزار جنگ جو است. مهمان نوازى مردم كوفه شروع شده است! 

خورشيد غروب مى كند و هوا تاريك مى شود. امام دستور مى دهد كه همين جا منزل كنيم. خيمه ها بر پا مى شود و سپاه حُرّ هم كه به دنبال ما مى آيند همين جا منزل مى كنند. آنها تا صبح نگهبانى مى دهند و مواظب اين كاروان هستند. 

آخر اين سفر تا كجا ادامه خواهد داشت؟ سفرى به مقصدى نامعلوم! 

روز ديگرى پيش رو است. گويى آن قدر بايد برويم تا از ابن زياد خبرى برسد. حُرّ نگاهش به جاده است. چرا نامه رسان ابن زياد نيامد؟ همه چشم انتظارند و لحظه ها به سختى مى گذرد. 

امام كه هدفش هدايت انسان ها است، به سپاه كوفه رو مى كند و مى فرمايد: 

اى مردم! پيامبر فرموده است: “اگر اميرى حرام خدا را حلال كند و پيمان خدا را بشكند و مردم سكوت كنند، خداوند آنها را به آتش دوزخ مبتلا مى كند” و امروز يزيد از راه بندگى خدا خارج شده است. 

مگر شما مرا دعوت نكرديد و نامه برايم ننوشتيد تا به شهر شما بيايم؟ مگر شما قول نداده بوديد كه در مقابل دشمن مرا تنها نگذاريد؟ اكنون چه شده كه خود، دشمن من شده ايد؟ من حسين، پسر پيامبر شما هستم.143 

سكوت تمام لشكر را فرا گرفته و سرها در گريبان است. در اين ميان گروهى هستند كه نامه هايى را با دست خود نوشته اند و امام را به كوفه دعوت كرده اند، امّا هيچ كس جواب نمى دهد. 

سكوت است و هواى گرم بيابان! 

امام به سخن خود ادامه مى دهد: “اگر شما پيمان خود را با من مى شكنيد، كار تازه اى نكرده ايد، چرا كه پيمان خود را با پدر و برادرم نيز شكسته ايد".144 

باز سكوت است و سكوت. امام رو به ياران خود مى كند و دستور حركت مى دهد. هيچ كس نمى داند اين كاروان به كجا مى رود. 

* * * 

امروز دوشنبه بيست و هشتم ذى الحجّه است. كاروان تا پاسى از عصر به حركت خود ادامه مى دهد. بيابان است و زوزه باد گرم. 

آن دورترها درختان خرمايى سر به فلك كشيده، نمايان مى شوند. حتماً آب هم هست. 

به حركت خود ادامه مى دهيم و به “عُذَيْب” مى رسيم. اين جا چه آب گوارايى دارد. آب شيرين و درختانى با صفا!145 

خيمه ها برپا مى شود. لشكريان حُرّ نيز كنار ما منزل مى كنند. 

صداى شيهه اسب مى آيد. چهار اسب سوار به سوى ما مى آيند. 

امام حسين(علیه السلام) باخبر مى شود و از خيمه بيرون مى آيد. كمى آن طرف تر، حُرّ رياحى هم از خيمه اش بيرون مى آيد و گمان مى كند كه نامه اى از طرف ابن زياد آمده است و از اين خوشحال است كه از سرگردانى رها مى شود. 

ــ شما از كجا آمده ايد و اين جا چه مى خواهيد؟ 

ــ ما از كوفه آمده ايم تا امام حسين(علیه السلام) را يارى كنيم. 

حُرّ تعجّب مى كند. مگر همه راه ها بسته نيست، مگر سربازان ابن زياد تمام مسيرها را كنترل نمى كنند. آنها چگونه توانسته اند حلقه محاصره را بشكنند و خود را به اين جا برسانند. اين صداى حُرّ است كه در فضا مى پيچد: “دستگيرشان كنيد".146 

گروهى از سربازان حُرّ به سوى اين چهار سوار مى تازند. 

اندوهى بر دل اين مهمانان مى نشيند و نجواكنان مى گويند: “خدايا! ما اين همه راه را به اميد ديدن امام خويش آمده ايم، اميد ما را نا اميد مكن". 

امام حسين(علیه السلام) پيش مى رود و به حُرّ مى فرمايد: “اجازه نمى دهم تا ياران مرا دستگير كنى. من از آنها دفاع مى كنم. مگر قرار بر اين نبود كه ميان من و تو جنگ نباشد. اين چهار نفر نيز از من هستند. پس هر چه سريع تر آنها را رها كن وگرنه آماده جنگ باش". حُرّ دستور مى دهد تا آنها را رها كنند. 

اشك شوق بر چشم آنها مى نشيند. خدمت امام سلام مى كنند و جواب مى شنوند.147 

آنها خود را معرّفى مى كنند: 

ــ طِرِمّاح، نافع بن هلال، مُجَمَّع بن عبد الله، عَمْروبن خالد. 

امام خطاب به آنها مى فرمايد: 

ــ از كوفه برايم بگوييد! 

ــ به بزرگان كوفه پول هاى زيادى داده اند تا مردم را نسبت به يزيد علاقه مند سازند و اكنون آنها به خاطر مال دنيا با شما دشمن شده اند. 

ــ آيا از قَيس هم خبرى داريد؟

 

ادامه_دارد…

 

✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨

 

 

 

 نظر دهید »

همراه با کاروان از مدینه تا شام...

02 شهریور 1401 توسط خادم المهدی

 

            ❣﷽❣

قسمت۲۵

امام دستور مى دهد دو كيسه بزرگ پر از نامه را بياورند و آنها را در مقابل حُرّخالى كنند. 

خداى من، چقدر نامه! دوازده هزار نامه!! 

يعنى اين همه نامه را همشهريان من نوشته اند. پس كجايند صاحبان اين نامه ها؟ حُرّ جلوتر مى رود. تعدادى از نامه ها را مى خواند و با خود مى گويد: “واى! من اين نام ها را مى شناسم. اينها كه نام سربازان من است!". آن گاه سرش را بالا مى گيرد و نگاهى به سربازان خود مى كند.

 آنها سرهاى خود را پايين گرفته اند. فرمانده غرق حيرت است. اين ديگر چه معمّايى است؟ 

حُرّ پس از كمى تأمل به امام حسين(علیه السلام) مى گويد: “من كه براى تو نامه ننوشته ام و در حال حاضر نيز، مأموريّت دارم تا تو را نزد ابن زياد ببرم". 

حُرّ راست مى گويد. او امام را به كوفه دعوت نكرده است. اين مردم نامرد كوفه بودند كه نامه نوشتند و از امام خواستند كه به كوفه بيايد. 

امام نگاه تندى به حُرّ مى كند و مى فرمايد: “مرگ از اين پيشنهاد بهتر است” و آن گاه به ياران خود مى فرمايد: “برخيزيد و سوار شويد! به مدينه برمى گرديم".134 

* * * 

زن ها و بچّه ها بر كجاوه ها سوار شده و همه آماده حركت مى شوند. ما داريم برمى گرديم! 

گويا شهر كوفه، شهر نيرنگ شده است. آنها خودشان ما را دعوت كرده اند و اكنون مى خواهند ما را تحويل دشمن دهند. كاروان حركت مى كند. صداى زنگ شترها سكوت صحرا را مى شكند.

همسفرم، نگاه كن! 

اين جا سه مسير متفاوت وجود دارد. راه سمت راست به سوى كوفه مى رود، راه سمت چپ به كربلا و راهى هم كه ما در آن هستيم، به مدينه مى رسد. ما به سوى مدينه برمى گرديم.

چند قدمى برنداشته ايم كه صدايى مى شنويم: “راه را بر حسين ببنديد!". اين دستور حرّ است! هزار سرباز جنگى هجوم مى برند و راه بسته مى شود. 

هياهويى مى شود. ترس به جان بچّه ها مى افتد. سربازان با شمشيرها جلو آمده اند. خداى من چه خبر است؟ 

امام دست به شمشير مى برد و در حالى كه با تندى به حرّ نگاه مى كند، فرياد برمى آورد: 

ــ مادرت به عزايت بنشيند. از ما چه مى خواهى؟135 

ــ اگر فرزند فاطمه نبودى، جوابت را مى دادم، امّا چه كنم كه مادر تو دختر پيامبر من(صلى الله عليه وآله) است. من نمى توانم نام مادر تو را جز به خوبى ببرم.136

ــ از ما چه مى خواهى؟ 

ــ مى خواهم تو را نزد ابن زياد ببرم. 

ــ به خدا قسم، هرگز همراه تو نمى آيم. 

ــ به خدا قسم من هم شما را رها نمى کنم 

__ پس به میدان مبارزه بیا ! آیا حسین را از مرگ می ترسانی ؟

 

ادامه_دارد…

 

✨الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَـــرَج✨

 

 

 نظر دهید »

واجب فراموش شده!!!

01 شهریور 1401 توسط خادم المهدی

جلسه دوازدهم

?موانع اجرای امر به معروف و نهی از منکر?

1⃣آموزش هایی اشتباه❌ که در این راستا داده شده (کتاب، همایش و…)??جهل مرکب

2⃣خیلی از مردم روش های انجام امر به معروف را نمی دانند.

3⃣ضعف در حمایت ها (به جای اینکه از تذکر دهنده حمایت کنند از گناهکار حمایت می کنند.??‍♀ )

4⃣ بعضی مردم میترسند? ، یعنی خجالت می کشند? ، رودروایسی و ضعف نفس

طبق سخن امیرالمؤمنین(علیه السلام): امر به معروف و نهی از منکر ?? نه رزق را کم می کند نه مرگ را نزدیک می کند.

5⃣شبهات دینی درمورد امر به معروف و نهی از منکر

6⃣برکات انجام امر به معروف و نهی از منکر را نمی دانندو همچنین عواقب ترکش را نمی دانند?

7⃣موضع گیری های گناهکار بعد از تذکر

همانطور که امر به معروف و نهی از منکر بر همه واجب است، تبلیغ و ترویج آن هم واجب است.✅

 نظر دهید »

واجب فراموش شده!!!

01 شهریور 1401 توسط خادم المهدی

جلسه یازدهم

?پاسخ به شبهات?

شبهه ی دوم??

❌حاج آقا/حاج خانم ولش کن این میدونه کارش گناهه!?

✅جواب مراجع تقلید:

گناه به سه قِسم است.

1⃣گناه یا به خاطر جهل است.

2⃣یا به خاطر غفلت و سهو است.

3⃣یا به خاطر عمد و لجاجت است.

??اگر که جاهل باشه و ندونه این کار گناهه ، ارشادش واجب است.✔️

??اگر میدونه این کار حرامه حواسش نیست، تذکر و تَنَبُّه کردن غافل واجب است.✔️

??اگر عمداً ، عالمانه و عامدانه داره گناه می کنه، امر به معروف و نهی از منکر واجب است.

شبهه ی سوم??

❌ما می خواهیم خودسازی کنیم چه کار به کار دیگران داریم!?

✅جواب شبهه: 

مگرمی شود با ترک واجب خودسازی کرد؟!?

حدیث قدسی : هیج بنده ای به من نزدیک نمی شود آنگونه ای که با انجام واجب بتواند نزدیک من بشود(هیچ عملی مارو نمیتونه به خدا نزدیک کنه اونقدری که واجبات می تونه مارو به خدا نزدیک 

شبهه ی چهارم??

❌حکومت کجاست؟ حکومت و مسئولین باید اون طرف رو جمع کنن به ما جه ربطی داره؟!?

✅جواب شبهه:

به فرض، فلان مسئول امر به معروف و نهی از منکر کنه از تو ساقط میشه؟?

یک نفر به زور نمیتونه همه چیز رو درست کنه ‼️

وقتی یک دستور یا قانون اجرا میشه که مردم انجام آن را بخواهند از همدیگه مطالبه کنند ☝️

تذکر حکومت زمانی اثر داره که تذکر مردمی هم پشتش باشه.?

شبهه ی پنجم??

❌ما تذکر لسانی نمیدیم مردم رو با رفتارو الگو بودن خودمون دعوت کنیم.☺️

✅جواب شبهه:

بله درسته ولی همون دین هم گفته امر به معروف و نهی از منکر کنید ، تذکر لسانی هم واجب است.‼️

دعوت فقط با رفتار نیست ، دعوت با زبان هم هست.?

?رهبر: بهترین تذکر امر به معروف و نهی از منکر تذکر با زبان است.

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 25
  • 26
  • 27
  • ...
  • 28
  • ...
  • 29
  • 30
  • 31
  • ...
  • 32
  • ...
  • 33
  • 34
  • 35
  • ...
  • 60
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

نذر فرج

جستجو

موضوعات

  • همه
  • اخلاقی
  • بدون موضوع
  • بصیرت افزایی
  • بوی بهشت
    • اشک تقوا
    • بصیرت
    • تحلیل شهید مطهری از جهالت مردم در واقعه کربلا
    • تکرار کربلا
    • رجزخوانی حاج ابوذر
    • رجزخوانی حاج میثم
    • رجزخوانی حسین طاهری
    • شبهه عزاداری دهه اول محرم
    • عاشقانه های امام حسین
    • عاقبت بخیری فرزندان
    • فلسفه عزاداری
    • قیام کربلا
    • من ایرانم و تو عراقی...
    • نصرت امام
    • نماهنگ آقا نیا
    • نماهنگ حسین جان
    • چرا عاشورا؟
    • کشتی نجات
  • تربیت بنیادی
  • تفسیر
  • تقرب
    • اولین قدم به سمت خدا
    • راه حلی برای تفریح با خدا
  • حجاب
    • اقسام حجاب
    • حجاب در قرآن
    • کشف حجاب
  • خانواده
    • مدیریت در خانواده
    • همسرانه
  • درباره نصوح
  • سوالات ذهنی
  • سیاسی
    • امام خامنه ای
    • حمایت از مظلوم
    • حمایت فلسطین
    • سیدهاشم الحیدری
    • مهسا امینی
  • سیاسی
  • شبهات مجازی
  • شهیدانه
  • عاشقانه با امام زمان
  • فضای مجازی
  • معارف قرآنی
    • اقسام عفت در قرآن
    • امر به معروف و نهی از منکر
    • گناه کردن
  • نجاست سگ
  • هم نوا با قرآن
  • ویژه مباهله
  • ویژه مباهله
  • پوتین در ایران
  • چادرانه
  • کشف حجاب
  • گره گشا
  • گناهان زبان
    • آبروریزی
    • تهمت
    • مسخره کردن
  • یک جرعه معرفت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

پیوندهای وبلاگ

  • Kashfehejab
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس