حواس پرت...
10 مهر 1401 توسط خادم المهدی
🔸 اینجا حواس همه پرت است؛ یکی مشغولکار و دیگری سرگرمِ یار. یکی از درد مینالد و یکی از غم نان. غمگین و خوشحال فرقی نمیکند.
🔹 همه برای فراموشکردنت بهانهای داریم.
در شهر خبری از تو نیست. فوقفوقش نامت را بر مسجدی، مدرسهای یا خیابانی گذاشتهایم.
🔸 ما هم که ادعا میکنیم به یادت هستیم، نمیگویم همه، اما بیشترمان فقط حرف میزنیم. اول از همه خودم!
که خیال میکنم کارهای هستم، اما حال و روزم از همه بدتر است.
تنها حواسجَمعمان تویی که هیچکداممان را یادت نمیرود. هوای تکتکمان را داری.
حتی ما بیوفاهای فراموشکار!
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَ🌷