همراه با کاروان از مدینه تا شام...
❣﷽❣
قسمت ۸
حتماً مى دانى كه هر كس بخواهد به مكّه برود، بايد اعمال “عُمره” را به جا آورد. آرى، شرط زيارت خانه خدا اين است كه لباس هاى دنيوى را از تن بيرون آورى و لباس سفيد احرام بر تن كنى تا بتوانى به سوى خدا بروى. اين كار در بين راه مكّه و مدينه، در مسجد شجره انجام مى شود.
كاروان شهادت در مسجد شجره توقّف كوتاهى مى كند و همه كاروانيان، لباس احرام بر تن مى كنند و “لَبَّيك اللهمّ لَبَّيك” مى گويند.
عجب حال و هوايى است. از هر طرف صداى “لَبَيّك” به گوش مى رسد: “به سوى تو مى آيم اى خداى مهربان!".
نگاه كن، همه جوانان دور امام حسين(علیه السلام) حلقه زده اند، من و تو اگر بخواهيم همراه اين كاروان برويم بايد لباس احرام بر تن كنيم و لبيك بگوييم.
خواننده خوبم! فرصت زيادى ندارى، زود آماده شو، چرا كه اين كاروان به زودى حركت مى كند.
نماز جماعت صبح برپا مى شود. همه نماز مى خوانند و بعد از آن آماده حركت مى شوند.
بانويى از مسجد بيرون مى آيد. عبّاس، على اكبر و بقيّه جوانان، دور او حلقه مى زنند و با احترام او را به سوى كجاوه مى برند.
او زينب(سلام الله علیها) است، دختر على و فاطمه(علیه السلام).
كاروان وارد جادّه اصلى مدينهـ مكّه مى شود و به سوى شهر خدا مى رود. بعضى از ياران امام، به حضرت پيشنهاد مى دهند كه از راه فرعى به سوى مكّه برويم تا اگر نيروهاى امير مدينه به دنبال ما بيايند نتوانند ما را پيدا كنند، ولى امام در همان راه اصلى به سفر خود ادامه مى دهد.51
از طرف ديگر امير مدينه خبردار مى شود كه امام حسين(علیه السلام) از مدينه خارج شده است. او خدا را شكر مى كند كه او را از فتنه بزرگى نجات داده است. او ديگر سربازانش را براى برگرداندن امام نمى فرستد.
جاسوسان به يزيد خبر مى دهند كه امير مدينه در كشتن حسين كوتاهى نموده و در واقع با سياست مسالمت آميز خود، زمينه خروج او را از مدينه فراهم نموده است.
وقتى اين خبر به يزيد مى رسد بى درنگ دستور بر كنارى امير مدينه را صادر مى كند، ولى كار از كار گذشته است و اكنون ديگر كشتن امام حسين(علیه السلام) كار ساده اى نيست.52
امام در نزديكى هاى مكّه است. اين شهر نزد همه مسلمانان احترام دارد و ديگر نمى توان به اين سادگى، نقشه قتل امام را اجرا نمود. مكّه شهر امن خداست و تا به حال كسى جرأت نكرده است به حريم اين شهر جسارت كند، امّا آيا او در اين شهر در آرامش خواهد بود؟
* * *
آيا مى دانى ما چند روز است كه در راه هستيم؟
ما شب يكشنبه 28 رجب، از مدينه خارج شديم. امشب هم شب جمعه، شب سوم ماه شعبان است. ما راه مدينه تا مكّه را پنج روزه آمده ايم. چه توفيقى از اين بهتر كه اعمال عمره خود را در شب جمعه انجام دهيم.
تا يادم نرفته بگويم كه امشب، شب ولادت امام حسين(علیه السلام) نيز، هست.
خورشيد را نگاه كن كه پشت آن كوه ها غروب مى كند. پشت آن كوه ها شهر مكّه قرار دارد. آرى، ما به نزديكى هاى مكّه رسيده ايم.53
امام، همراه ياران خود وارد شهر مى شود و به مسجد الحرام رفته و اعمال عمره را انجام مى دهد. بيا من و تو هم اعمال عمره خود را انجام بدهيم. بيا كمى با خداى خود خلوت كنيم…
خانه خدا چه صفايى دارد!
خبر ورود امام حسين(علیه السلام) در همه شهر مى پيچد، همه مردم خوشحال مى شوند كه تنها يادگار پيامبر به مكّه آمده است.54
شهر دوباره بوى پيامبر را گرفته است و خوب است بدانى كه افراد زيادى از شهرهاى مختلف براى انجام عمره، به مكّه آمده اند و آنها هم با شنيدن اين خبر براى ديدن امام لحظه شمارى مى كنند.55
آرى، امام به حرم امن الهى پناه آورده است. كسانى كه زيرك هستند، مى فهمند كه جان امام حسين(علیه السلام) در خطر است.
امام در شهر منزل مى كند و مردم دسته دسته به ديدن ايشان مى آيند. مردم مى دانند كه امام حسين(علیه السلام) براى اينكه با يزيد بيعت نكند به اين شهر آمده است. او آمده است تا نهضت سرخ خود را از مكّه آغاز کند.
پیش از آمدن امام حسین (علیه السلام)،امیر مکه در مسجد الحرام ،امام جماعت بود،اما اکنون امام حسین (علیه السلام) تنها امام جماعت خانه خداست و سیل جمعیَت پشت سر ایشان به نماز می ایستند.56
خبر می رسد که قلب همه مردم با امام حسین (علیه السلام) است و آنها هر صبح و شام خدمت آن حضرت می رسند.57
ادامه_دارد…